محبت اطرافیان
کسری جونم این و مینویسم برات که بدونی چقدر اطرافیانت دوست دارن از مامان کبری شروع میکنم که همیشه هواسش بهت هست و حاظره ساعتها ترو رو پاش بزاره و تکون بده تا تو خوابت ببره با اینکه پاهاش درد میگیرن ولی هیچی نمیگه وقتاییکه میریم اونجا بخوابیم هرموقع تو نصف شبا بلند میشی شیر بخوری مامان کبری هم بلند میشه که اگه گریه کردی یاخوابت نیامد ترو بگیره بغل تامن کمی استراحت کنم که با این کارش من کمی تنبل میشم و باعث میشه بزکر از تو رختخواب بلند شم همش میگم الان مامانم ترو میگیره از بابا احمدبگم که مدام قربون صدقت میره وباهات بازی میکنی و مدام بهت پول میدی از خاله الی بگم که اونم همش دورو برته و با دایی کیکاووس نوبت میگیرن که تو رو بغل کنن از دایی ...
نویسنده :
ازاده
17:49